عزیز روزهای... گذشته و حال و آینده...

ساخت وبلاگ

باز یاد اون روزهایی افتادم که صبح تا عصر اونقدر راه میرفتیم که شب با پادرد خوابمون میبرد! رفیق از دست رفته، دلم تنگته! گاهی که فکر میکنم یادم نمیاد چرا دیگه باهام حرف نزد و قهر کرد! من هنوز هدا رو مثل روزهای خوش و خرممون تو ذهنم نگه داشتم. 

+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۹ ساعت 19:54 توسط منصوره  | 
عزیز روزهای... گذشته و حال و آینده......
ما را در سایت عزیز روزهای... گذشته و حال و آینده... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cheshm-baz بازدید : 133 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:26

دارم سعی میکنم به یه داده کاوی واقعی تبدیل بشم.  رامین خیلی کمکم میکنه، متلب بهم یاد میده، دید ریاضی وسیع و از بالا بهم میده. دوستامون برام پروژه جور میکنن. یه مسابقه انتخابی هم شرکت کردم که انتخاب شدم و حالا باید به فکر داده های مرحله سوم باشم. دو عزیز روزهای... گذشته و حال و آینده......
ما را در سایت عزیز روزهای... گذشته و حال و آینده... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cheshm-baz بازدید : 127 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:26